سفارش تبلیغ
صبا ویژن

idanito

بیوگرافی پژمان جمشیدی

بازیگر پا به توپ سینما

در میان فوتبالیست‌هایی که از دهه‌های گذشته تاکنون به عرصه هنر گرویدند، بدون شک پژمان جمشیدی را موفق‌ترین و بادوام‌ترین آن‌ها بدانید. پژمان جمشیدی خیلی زود به‌عنوان یک بازیگر بااستعداد پذیرفته شد و پایش را در سینما و تلویزیون سفت کرد. او از طنازی و نمک ذاتی‌اش به بهترین نحو بهره برد. شاید بتوان مدعی بود پژمان در تلویزیون به محبوبیتی دست یافت که زمانی در پرسپولیس داشت. حالا کمی بیشتر یا کمتر. بازیکن تیم ملی ایران و همچنین باشگاه‌هایی مثل سایپا، پرسپولیس و پاس تهران اکنون به طور کلی از فضای فوتبال دور شده است. او در فوتبال توسط معلم ورزش دوران راهنمایی‌اش و در سینما توسط پیمان قاسم‌خانی کشف شده است.

 

خانواده
 
پژمان جمشیدی 10 شهریور 1356 در تهران متولد شد. پدر و مادرش هر دو فرهنگی بودند. مادر معلم دبستان و پدر دبیر زیست و زمین‌شناسی. پژمان یک برادر بزرگ‌تر به نام هومن و یک خواهر کوچک‌تر به نام مامک دارد. از هومن سه سال کوچک‌تر و از مامک پنج سال بزرگ‌تر است. همچنین پژمان تنها مجرد مانده‌ی خانواده است. متأسفانه مادر خانواده در سال 1395 به رحمت ایزدی پیوست. پژمان جمشیدی پس از گذراندن 110 واحد درسی در مقطع لیسانس رشته عمران، درس و دانشگاه را بوسید و کنار گذاشت و به فوتبالش چسبید. البته انصراف او از دانشگاه دلیل دیگری هم دارد که به آن‌هم می‌رسیم.

 

عاشق شدم  دوران فوتبالی 1
 
یک ظهر بسیار گرم تابستان بود. خانواده جمشیدی برای گذراندن یکی از جلسات شیمی‌درمانی مادر از کرج (محل سکونتشان) به سمت تهران می‌رفتند. در مسیر ماشین‌هایی بوق‌زنان با پرچم‌های یکسر قرمز به سمت ورزشگاه حرکت می‌کردند. تصویر جذابی برای پژمان 8-9 ساله و برادرش بود. هر دو عاشق فوتبال بودند. همان‌جا پدر قول داد که در راه برگشت آن‌ها را به ورزشگاه ببرد. چند ساعت بعد جمشیدی‌ها به‌جای مسیر همیشگی خانه، به سمت ورزشگاه آزادی در حال حرکت بودند. ورزشگاهی که در نگاه اول دل و هوش پژمان جمشیدی را برد. «من هیچ‌وقت تا آخرین لحظه عمرم، اولین تصویری که از استادیوم آزادی دیدم را فراموش نمی‌کنم. در یک‌لحظه برای همه عمر عاشق شدم.» پژمان همان روز آرزو کرد روزی در این استادیوم بازی کند و کرد.

 

شروع-دوران فوتبالی 2
 
پژمان جمشیدی اول راهنمایی بود که توسط معلم ورزشش به یکی از آموزشگاه‌های فوتبال معرفی شد. درخشش در آنجا باعث شد کم‌کم پایش به باشگاه‌های حرفه‌ای باز شود. ابتدا به تیم نوجوانان دارایی تهران پیوست و از همان‌جا به تیم ملی نوجوانان هم دعوت شد. 2 سال بعد در میان جوانان باشگاه کشاورز توپ می‌زد. بعد از آن به سایپا رفت و یکی از بهترین دوران فوتبالی‌اش را رقم زد. پژمان جمشیدی از سایپا به تیم ملی امید و همین‌طور بزرگسالان دعوت شد. عملکرد جمشیدی در سایپا آن‌قدر خوب بود که از باشگاه وولفسبورگ آلمان به پیشنهاد داشت. اما او قرمز وطنی را به سبز آلمانی ترجیح داد. پژمان جمشیدی در سال 1379 با قراردادی به مبلغ چهارده میلیون تومان به باشگاه پرسپولیس پیوست.

 

خداحافظ فوتبال
 پژمان جمشیدی
 دوران خوبی را در سایپا، پرسپولیس و حتی پاس تهران گذراند. نزدیک به بیست بار برای تیم ملی به میدان رفت و یک گل زد. گل معروفش به گرجستان که بارها دستمایه برادران قاسم‌خانی و حتی عادل فردوسی پور قرار گرفت. بعد از آن به‌تدریج رو به افول رفت و در سال 1390 فوتبالش را در باشگاه ابومسلم خراسان به پایان رساند. البته به‌عنوان بازیکن. جمشیدی به کلاس‌های مربیگری رفت و مدرک بی مربیگری آسیا را گرفت. دو سال در یکی از تیم‌های لیگ استانی تهران به نام «پاراک» سرمربی بود. اما آشنایی با پیمان قاسم‌خانی به‌کلی مسیر زندگی او ا تغییر داد و بعد از ورود به دنیای هنر کاملاً، از فضای حرفه‌ای فوتبال دور شد.

 

آشنایی با پیمان  طرح سریال پژمان  شروع بازیگری
 
به نظرم تمام ماجرای آشنایی پژمان با پیمان قاسم‌خانی و شکل‌گیری طرح سریال و ورودش به بازیگری را از زبان خود پژمان جمشیدی بشنویم، هم شیرین‌تر است و هم صادق‌تر. پژمان جمشیدی می‌گوید: «1- من سال 1381 با خانم بهاره رهنما آشنا شدم. همیشه دوست‌ داشتم پیمان، همسر سابق ایشان را ببینم... خان رهنما گفت شوهرم پرسپولیسی است و یک‌شب شام من را به منزلشان دعوت کرد. من و پیمان خیلی دوست شدیم. باهم به فوتبال می‌رفتیم و فوتبال می‌دیدیم. بیشتر بحث‌های ما آن زمان فوتبالی بود... 2- زمانی که بازی می‌کردم، وقتی به سوپرمارکت می‌رفت، فروشنده اصلاً نمی‌گذاشت دست به چیزی بزنم. خودش همه‌چیز را می‌آورد. اما وقتی فوتبالم تمام شد دیگر به من محل نمی‌گذاشتند و خودم باید همه چیزها را برمی‌داشتم. این برایم کمدی جالبی بود. یا وقتی به بانک می‌رفتم، اصلاً نوبت و این حرف‌ها نبود. اما بعد از فوتبالم یک روز به بانک رفتم. دو ساعت نشستم، کسی هم من را نشناخت. چکم هم برگشت خورد. اما وقتی از بانک بیرون آمدم، بیرون دو نفر شناختندم و با من عکس انداختند. همین‌ها را به پیمان قاسم‌خانی می‌گفتم و کمکم تبدیل به طرح کامل یک سریال شد که او نوشت... 3- پیمان گفته بود در صورتی فیلم‌نامه را می‌نویسد که یک فوتبالیست آن را بازی کند. بعد هم به من گفت اصلاً خودت بازی میکنی؟ من هم چند روز مهلت خواستم برای فکر کردن... بالاخره پذیرفتم. از زمانی که بازی در سریال را قبول کردم تا شروع تصویربرداری، سه هفته طول کشید. بنابراین مهلت کافی برای آموزش بازیگری و کمک گرفتن از کسی نداشتم.»

به همین سادگی یک سریال طنز محبوب و پرطرفدار شکل گرفت. مجموعه تلویزیونی «پژمان» به کارگردانی سروش صحت در سال 1392 از شبکه سوم سیما پخش شد. پژمان جمشیدی بی‌تجربه، نمایش خوبی را در آن مجموعه داشت. بیخود نبود که علی پروین می‌گفتُ پژمان از همان دوران جوانی هم استعداد خوبی در طنازی داشت. پژمان در کنار سام درخشانی زوج دوست‌داشتنی را خلق کردند. زوجی که در «خوب، بد، جلف» بازهم کنار یکدیگر قرار گرفتند. البته ناگفته نماند پژمان جمشیدی در سال 1390 حضور بسیار کوتاهی هم در مجموعه «ساختمان پزشکان» داشت.

 

دوران آرتیستی
 
درخشش پژمان جمشیدی در مجموعه «پژمان» آن‌قدری بود که سال بعد پیشنهادهایی هم از تلویزیون و هم از سینما دریافت کند. پژمان در سال 93 در مجموعه تلویزیونی «سال‌های ابری» ایفای نقش کرد و با «آتش‌بس 2» ساخته تهمینه میلانی، به سینما آمد. سه سال بعد یکی از بازیگران سریال نوروزی «دیواربه‌دیوار» بود و حضور کوتاه و البته متفاوتی در مجموعه «نفس» داشت. در سینما هم بعد از 93 هرسال در یکی دو فیلم به ایفای نقش پرداخت. جمشیدی در اولین ساخته بلند پیمان قاسم‌خانی یعنی «خوب، بد، جلف» بازهم در کنار سام درخشانی و در نقش خودش بازی کرد. «آذر»، «من دیوانه نیستم»، «لونه زنبور»، «تگزاس» و ... دیگر فعالیت‌های سینمایی او هستند.

 

تئاتر
 
پژمان جمشیدی در همین مدت کم، حضور پررنگی در تئاتر هم داشته است. او اولین بار با نمایش «بادی که تو را خشک کرد مرا برد» علی نرگس‌نژاد به صحنه رفت. ورود او به عرصه تئاتر البته واکنش خیلی از مخاطبین را در بر داشت. به‌طوری که او مجبور شد صفحه شخصی فیس‌بوکش را ببندد. اما پژمان همچنان بدون وقفه فعالیتش در این حیطه را ادامه داد و تقریباً هرسال با 3-4 نمایش به صحنه رفت. او در مورد علاقه و اصرارش به بازیگری در تئاتر می‌گوید: «مهم‌ترین کاری که کرده‌ام تئاتر است. وقتی در کنار ژاله صامتی بازی می‌کنم، خیلی چیزها یاد می‌گیرم. یا کسانی مانند بهاره رهنما و خسرو احمدی. از علی نرگس‌نژاد هم خیلی درباره بازیگری یاد گرفتم.»

 

ازدواج
 
همان‌طور که گفتیم پژمان جمشیدی در گذر از مرز چهل‌سالگی همچنان مجرد است. او می‌گوید برای ازدواج لازم است قلابت پیش کسی گیر کند که آن اتفاق هنوز برایش نیفتاده است. ملاک‌های انصافاً سخت‌گیرانه‌ای هم برای انتخاب همسر آینده‌اش ندارد. اما... «مهم این است که یک نفر به دلت بنشیند و دوستش داشته باشی... باید حرف‌ها و دغدغه‌های مشترکی بینتان باشد... من خیلی دوست دارم با دختری ازدواج کنم که زندگی‌اش همراه با هیجان باشد. همین‌طور حتماً شاغل باشد. اصلاً هم مهم نیست فوتبالی باشد یا نه...»

 

عشق = ترک تحصیل
 
جمشیدی در سال آخر تحصیلش با مشکلات سنواتی و ... روبه‌رو شده بود. در حالی که 115 واحد پاس کرده بود و چیزی به مهندس شدنش نمانده بود. درست زمانی که در اوج فوتبالش در پرسپولیس بود. اما به قول خودش در عالم بچگی، درگیر بحث عشق و عاشقی شده بوده که همان باعث شد مطالباتش را پیگیری نکند و چهارگوش دانشگاه را ببوسد بگذارد کنار. پژمان جمشیدی در جای دیگر می‌گوید: «یک‌بار در 25 سالگی عاشق شدم و هنوز هم احساسی بالاتر از آن را ندارم. دوست داشتن را بیشتر تجربه کردم، اما عشق همان یک‌بار بود.» والسلام. گرچه عشقی تا این حد عمیق با لفظ «عالم بچگی» که پژمان قبلاً به آن اشاره کرده بود تا حدودی متناقض به نظر می‌آید، اما با توجه با مطابقت بقیه نشانی‌ها احتمالاً این عشق 25 سالگی همان عشق سال‌های آخر دانشجویی است.

 

بیشتر بدانیم
سنگ‌نوردی
 ورزش موردعلاقه پژمان جمشیدی بعد از فوتبال است.

جمشیدی از کودکی علاقه‌ی زیادی به فرشاد پیوس داشت و به همین دلیل مدتی پیراهن شماره 17 (شماره پیراهن پیوس در پرسپولیس) را به تن می‌کرد.

از نظر خودش جنبه بالا بزرگ‌ترین نقطه قوت و زودجوش بودن بزرگ‌ترین نقطه‌ضعفش است.

پژمان جمشیدی به‌جز بازیگری به موسیقی هم علاقه نشان داده است. او، رضا عنایتی، نیما نکیسا و ... ازجمله بازیکنانی بودند که سال‌ها پیش شانسشان را در موسیقی هم تجربه کردند. پژمان جمشیدی در سال 92 آلبومی با نام «سوت پایان» منتشر کرد.